ترجمهی: علی معتمدی / مرجع: The School of Life / زمان تخمینی مطالعه: ۴ دقیقه
همه ما در برخی از دورههای سخت زندگیمان طعم تلخ عشق یکطرفه را چشیدهایم. غم و اندوه ما همراه با حس قطعیتی است که اگر این گوهر گریزپا لبخند را به لبهایمان برمیگرداند، با ما شام میخورد یا با ما ازدواج میکرد، آنوقت بود که ما شادی را به تمام معنا درک میکردیم. خوشبختی نوید داده شده در کتابها به شکل وسوسهانگیزی نزدیک به نظر میرسد، کاملاً واقعی و در عین حال به طرز زجرآوری دور از دسترس.
شناخت خصوصیات معشوق
در این گونه لحظات، معمولا به ما توصیه میشود که سعی کنیم عشقمان را فراموش کنیم. ما مورد بیمهری قرار گرفتیم و باید سعی کنیم به فردی دیگر یا چیز دیگری فکر کنیم. اما، این نصیحت دلسوزانه کاملا نابجاست. درمان عشق این نیست که سعی کنیم به معشوق گریزان فکر نکنیم، بلکه باید یاد بگیریم عمیقتر و موثرتر به اینکه معشوقمان واقعاً چه خصوصیاتی دارد فکر کنیم.
اگر دقیقتر نگاه کنیم میبینیم که همهی انسانها شخصیت پیچیدهای دارند. ما همه بلااستثنا خصلتهای خاص و تهوعآوری داریم. زودخشم، مغرور، فریبکار، بیملاحظه، رمانتیک، آشفته و مبهم، سرد و بیاحساس، احساساتی، و بینظم و پریشان هستیم. آنچه که باعث میشود در مواجهه با افراد دیگر این واقعیت را نادیده بگیریم کمبود اطلاعات و آگاهی است. ما بر اساس برخی ویژگیهای ظاهریِ جذاب تصور میکنیم که فرد مورد نظرمان به طور معجزهآسایی عاری از این دست عیبها است. اینطور نیست. موضوع این است که ما شناخت درستی از او نداریم. به همین دلیل است که عشق یکطرفه بسیار تند، طولانی، و گزنده است. در این نوع عشق چون معشوق به ما اجازهی نزدیک شدن به خود را نمیدهد و در نتیجه از خصلتهای نادلچسب او مطلع نمیشویم از او برای خودمان بت میسازیم؛ این خاصیت عشق یکطرفه است. ما نه در اثر افسون و دلبری او بلکه به خاطر عدم آگاهیمان از عیبهایش است که شیفتهاش میشویم.
راه درمان
درمان عشق یکطرفه اساساً بسیار آسان است. ما باید معشوقمان را بهتر بشناسیم. هرچقدر که بیشتر او را بشناسیم، کمتر فکر میکنیم که او میتواند چارهی همهی مشکلاتمان باشد. حالا میبینیم که او هم به شکلهای بیشماری مایهی رنج و سوهان روح است. متوجه میشویم در مسائلی که از نظر ما کاملاً بیاهمیت هستند، رفتار او تا چه اندازه لجوجانه، خردهگیر، سرد، و آسیبرسان است. در واقع، وقتی معشوقمان را بهتر میشناسیم متوجه میشویم که چقدر شبیه آدمهای دیگر است.
عشق و علاقه در برابر شخصیت واقعی فرد دیگر چندان تاب مقاومت ندارد. اطلاعاتی که در اثر معاشرت با فرد مورد علاقهمان راجع به شخصیت او کسب میکنیم بنیان این تحسینهای بیحدّ و حصر را ویران میکند. سختی عشق یکطرفه در این نیست که ما در مقابل ابراز عشق خود، عشقی دریافت نمیکنیم، بلکه به علت امیدی است که وجود معشوق در ما ایجاد کرده و او هرگز نمی تواند امیدمان را ناامید کند. ما بهناچار از او فرشته میسازیم چون شناختی از او نداریم تا از این تصور موهوم رهایی یابیم.
او هم آدم است
حالا که درمان مشخصی وجود ندارد، باید یک راهحل خلاقانه را امتحان کنیم؛ وقتی از جزئیات رفتاری عشقمان بیاطلاع هستیم، باید بپذیریم که او هم سرانجام در موارد متعددی رفتارش برایمان آزاردهنده خواهد بود. درست است که او را خوب نمیشناسیم، اما بالاخره او هم آدم است و خوشبختانه این واقعیت تلخ اما دلگرمکننده را میدانیم که هر آدمی رفتارهای آزاردهندهای دارد.