ویژگی‌های شخصیتی کنونی شما تا حد زیادی تاثیرگرفته از اتفاقاتی است که پیش از دوران بلوغ برای شما رخ داده، از نوع نگاهتان به عشق و روابط عاطفی گرفته تا عملکردتان در محیط کاری. آلن دوباتن در کتاب سیری در کودکی به ریشه‌یابی مباحث این چنینی می‌پردازد و راهکارهایی واقع بینانه در ارتباط با مشکلاتی که منشأشان دوران کودکی است، ارائه می‌دهد.

♦♦♦ ♦♦♦ ♦♦♦

به احتمال زیاد برایتان آزاردهنده خواهد بود اگر گسی از شما بخواهد به دوران کودکی و خردسالی خود فکر کنید. سال‌های سال است که از آن دوران می‌گذرد و شما شاید چیز زیادی از آن دوران به یاد نیاورید چه رسد به این که بخواهید با آن ارتباط بگیرید و در آن کند و کاو کنید. با این وجود بخش اعظمی از تاریخ بشری به مساله‌ی ارتباط بین اتفاقات کودکی و طرز رفتار افراد در دوران بزرگسالی تاکید دارد.

این‌که افراد گذشته را فراموش می‌کنند فقط از روی تنبلی نیست. در اصل، آن‌ها می‌توانند مکرر به فضاهای عاطفی که قبلاً در آن‌ها بودند وارد شوند. این‌که خاطرات را کنار می‌گذارند و عمداً کمتر به سرگذشت خود می‌اندیشند دلیل‌های جدی‌تری دارد.
کتاب سیری در کودکی (How to Overcome Your Childhood) شما را با مفاهیمی چون رشد شخصیتی، میراث عاطفی، شکل‌گیری برداشت هر کس از خوبی یا بدی، تاثیر روابط کیفیت ارتباط با والدین بر زندگی و انتخاب یار و همسر و… آشنا می‌کند و شما را در رهایی از قید و بند‌های گذشته‌ی خود یاری می‌دهد.

کتاب سیری در کودکی مناسب چه کسانی است؟

مطالعه این کتاب به زن و شوهرهایی که به دنبال برقراری و حفظ آرامش در محیط خانه و خانواده هستند، پیشنهاد می‌شود.

جملات برگزیده کتاب سیری در کودکی:

– این خوشبختی است که پدر و مادر می‌توانند در برابر بدترین نگرانی‌ها و کشمکش‌های بزرگ زندگی از ما محافظت کنند؛ که می‌توانند این حقیقت را بپذیرند که سال‌ها زمان می‌برد تا فرزندشان با پیچیدگی‌های هستی مواجه شود، که به آن بلوغ رسیده‌اند که به ما اجازه می‌دهند آرام‌آرام رشد کنیم.

– شاید در صلاحیت ما نباشد که محدوده‌ها و مرزهای یک شخص بالغ را مشخص کنیم. ولی همیشه صلاحیت داریم که به روش‌های پخته‌تری در مواجهه با جنبه‌های نابالغ یارمان رفتار کنیم.

– برای درک کسی که می‌خواهد همه را راضی نگه دارد و برای همدلی با او باید به گذشته‌اش نگاه کنیم؛ در این صورت، خواهیم دید که پدر و مادر او در کودکی به صورت اساسی و ترساننده‌ای از پذیرفتن و کنار آمدن با ویژگی‌های خاص و دردسرآفرین فرزندشان ناتوان‌ بوده‌اند.

– کسی که می‌خواهد همه را راضی نگه دارد به دلایلی دردناکی دروغ می‌گوید: او نه برای نفع خودش، بلکه چون از ناخوشنودی دیگران می‌ترسد دروغ می‌گوید.

– نمی‌توانیم جلوی حملات دنیا به خودمان را بگیریم، ولی می‌توانیم از طریق کند و کاو در پیشینه‌مان معنای آن را برای خودمان تغییر دهیم.

– اکثر ماهایی که از خودمان متنفریم از این احساس خود آگاه نیستیم. این حالت پیش‌فرض شخصیت ماست.

– فرد فوق‌العاده موفق ممکن است در نهایت به این باور برسد که چه کار کند چه نکند لایق زندگی در این کُره‌ی خاکی است. او برای این زاده نشده که فقط کار کند. بلکه نیاز اصلی او ارتباط با دیگران و درک آن‌ها است.

در بخشی از کتاب سیری در کودکی می‌خوانیم:

فهمیدن ساز و کار ذهن در بهترین شرایط هم کار بسیار سختی است. خیلی دشوار است که حتا بتوان به درکی ابتدایی از شخصیت و انگیزه‌های خود دست یابیم تا بلکه به‌نوعی بتوانیم از برخی دلهره‌ها و فشارهای روانی‌ای که بر بخش بزرگی از زندگی‌مان تأثیر مخربی می‌گذارند رها شویم. بنابراین، خجالت‌آور و گاهی حتا نومیدکننده است که ببینیم با کمک علم و دانش هم چندان نمی‌توانیم از ذهن و روانمان راززدایی کنیم. یا بدتر این‌که می‌بینیم باید بین دو نوع شناخت عقلانی و شناخت عاطفی تمایز سفت و سختی قائل شویم.

برای مثال، ممکن است مغز ما به این نتیجه‌ی عقلانی برسد که ترس ما در برابر قدرت به این دلیل است که پدرمان همیشه از ما دور بوده و حمایت و عشق لازم را به ما نداده است. رسیدن به چنین درکی ممکن است سال‌ها زمان ببرد و وقتی به آن رسیدیم احتمالاً انتظار داریم که مشکل ما یعنی ترس و کمرویی در برابر اصحاب قدرت فروکش کند.

اما متأسفانه گره‌های ذهنی به این سادگی باز نمی‌شوند. داشتن درک عقلانی از گذشته، هرچند اشتباه هم نباشد، به‌تنهایی نمی‌تواند ما را از فشارها و مشکلات روانی رها سازد. به همین دلیل، باید به درکی بسیار نزدیک‌تر، جزئی‌تر، و غریزی‌تر از این برسیم که از کجا آمده‌ایم و چه رنج‌هایی کشیده‌ایم. ما باید به دنبال چیز دیگری باشیم که می‌توانیم آن را ”درک عاطفی گذشته“ بنامیم. این نوع درک در مقابل درک عقلانی، که تمایل به خلاصه‌سازی و دسته‌بندی خشک ‌دارد، قرار می‌گیرد.